چندین سال بود لباس سیمبانی را پوشیده بودی؛
چندین سال بود لباس سیمبانی را پوشیده بودی؛ بحرانها و خاموشیهای زیادی را در طول خدمت تجربه کرده بودین با قاطعیت و دلیل میگویم شرایط عادی انجام کار برای یک سیمبان وجود نداره.
صعود روزمره از پایه، ایستادن روی پیچ و میله برای ساعتها شرایط سختی را به وجود میآورد که فقط یک سیمبان سختی آن را درک میکنه. در اوج باران و گرما که همه دنبال سرپناه هستند تو باید می ایستادی و کارت را انجام میدادی.
در شرایط بسیار نا مساعد برای پیدا کردن اتصالی و رفع خاموشی با پای پیاده در مناطقی پیاده روی کردی که در هوای عادی انسان میل به پیاده روی در چنین مناطقی نداره، اما آرامش خودت را در روشن کردن چراغ زندگی مردم و آسایش آنان دیدی.
در ارتفاع که بودی چیزهایی را لمس می کرد که دیگران از تجربه اش عاجزند؛ سرمایش سخت و گرمایش شدید، لحظهای غفلت موجب میشد بلغزی و دستت به چیزی بند نشه، ریسک کاریش بالاتر، اما خدایت نزدیکتر؛ با تمام وجود مرگ را حس میکنی، چون میدانی اولین اشتباهت آخرینشه.
در طی دوران خدمتت در مورد خیلی از مسائل رنج بردی ؛ در و دل ها داشتی … حرف هایی از جنس عدم امنیت شغلی که اگر مشکلی برایمان پیش بیاید چه بر سر خود و خانواده مان میآید همه میگویند متخصصین و نیروهای فنی هر سازمانی مهمترین منابع آن سازمان میباشند پس کجاهستند این مسئولین پیگیر …
شادی روح آقای نصرت الله محمدزاده صلوات
# سیمبان اداره برق عشق آباد
عشق آباد خبر
@eshkabar
ارسال شده توسط:۰۹۱۳۲۵۰۲۰۳۹ علی رجب زاده
@eshkabar