دوزخى کیست؟ جعفر بن یونس، مشهور به ((شبلى )) از

دوزخى کیست؟

جعفر بن یونس، مشهور به ((شبلى )) از عارفان نامى و پر آوازه قرن سوم و چهارم هجرى است . وى در عرفان و تصوف شاگرد جنید بغدادى، و استاد بسیارى از عارفان پس از خود بود.

در شهرى که شبلى مى‏زیست، موافقان و مخالفان بسیارى داشت .

برخى او را سخت دوست مى‏داشتند و کسانى نیز بودند که قصد اخراج او را از شهر داشتند. در میان خیل دوستداران او، نانوایى بود که شبلى را هرگز ندیده و فقط نامى و حکایت‏هایى از او شنیده بود.

روزى شبلى از کنار دکان او مى‏گذشت. گرسنگى چنان او را ناتوان کرده بود که چاره‏اى جز تقاضاى نان ندید.
از مرد نانوا خواست که به او گرده‏اى نان وام دهد . نانوا برآشفت و او را ناسزا گفت و شبلى رفت.
در دکان نانوایى، مردى دیگر نشسته بود که شبلى را مى‏شناخت . رو به نانوا کرد و گفت: (( اگر شبلى را ببینى، چه خواهى کرد؟ ))
نانوا گفت: (( او را بسیار اکرام خواهم کرد و هر چه خواهد، بدو خواهم داد.))
دوست نانوا به او گفت: (( آن مرد که الآن از خود راندى و لقمه‏اى نان را از او دریغ کردى، شبلى بود . ))
نانوا سخت منفعل و شرمنده شد و چنان حسرت خورد که گویى آتشى در جانش برافروخته‏اند.
پریشان و شتابان، در پى شبلى افتاد و عاقبت او را در بیابان یافت . بى‏درنگ، خود را به دست و پاى شبلى انداخت و از او خواست که بازگردد تا وى طعامى براى او فراهم آورد . شبلى پاسخى نگفت .
نانوا اصرار کرد و افزود: (( منت بر من بگذار و شبى را در سراى من بگذران تا به شکرانه این توفیق و افتخار که نصیب من مى‏گردانى، مردم بسیارى را اطعام کنم . ))
شبلى پذیرفت.
شب فرا رسید . و میهمانى عظیمى برپا شد. صدها نفر از مردم بر سر سفره او نشستند. مرد نانوا صد دینار در آن ضیافت هزینه کرد و همگان را از حضور شبلى در خانه خود خبر داد .
بر سر سفره اهل دلى روى به شبلى کرد و گفت: (( یا شیخ!نشان دوزخى و بهشتى چیست؟ ))
شبلى گفت: ((دوزخى آن است که یک گرده نان را در راه خدا نمى‏دهد؛ اما براى شبلى که بنده ناتوان و بیچاره او است صد دینار خرج مى‏کند!بهشتى، این گونه نباشد . ))
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن