⬅️چگونه می‌ شود دست دراز

⬅️چگونه می‌ شود دست دراز کرد و جان درختی را گرفت که صد سال یا بیشتر، سایه‌بانی بوده برای رهگذران خسته، رزقی بوده برای سفره‌ها، و نشانی از صبر و استقامت در برابر گرمای سوزان؟ درختی که سال‌ها با ریشه‌هایش در خاک مانده بود، با هر نفسِ برگ‌هایش زندگی بخشیده بود، اکنون در شعله‌های بی‌رحمی خاکستر شده است. ⬅️این نخل، تنها یک درخت نبود؛ خاطره‌ای بود از سال‌ها تلاش، یادگاری از گذشتگان، و امیدی برای آینده. هر خوشه خرمایش، قصه‌ای از دست‌های پینه‌بسته‌ای بود که با عشق آن را پرورده بودند. اما حالا، کسی که آتش را بر جان این درخت انداخت، نه‌تنها درخت را سوزاند، بلکه تاریخ، خاطره، و امید یک نسل را خاکستر کرد. ◀️چگونه می‌توان آتش زد بر درختی که سال‌ها در سکوت، به ما زندگی هدیه داد؟ این آتش، تنها تنه نخل را نسوزاند، بلکه دل‌های بسیاری را نیز به درد آورد. ⬅️متاسفانه با خبر شدم درخت نخل باغ پدربزرگم که قدمتی بیش از ۱۰۰ سال داشت که برای ۳ نسل بوده توسط انسانهایی که بویی از انسانیت نبرده اند به آتش کشیده شده. ◀️پدربزرگم همیشه با عشق و احترام از نخل‌ها یاد می‌کرد. او می‌گفت در روزگار کودکی، باغ و نخلستان‌ها برای مردم حکم زندگی را داشتند. یک‌بار یکی از جوانان آن زمان برایم تعریف می‌کرد: “کودک که بودیم، با دوستان از دیوار باغ بالا رفتیم تا چند دانه میوه بچینیم. اما صاحب باغ که ما را دید، به جای اینکه دعوایمان کند، با مهربانی گفت: نترسید،بیایید خودتان هر چقدر دلتان می خواهد میوه بچینید! از آن روز یاد گرفتیم که نخل و درخت، نه چیزی برای دزدیدن، بلکه نعمتی برای تقسیم کردن است. ⬅️اما حالا، همان نخل‌هایی که برای ما زندگی و روزی بودند، یکی‌یکی قطع می‌شوند، آتش می‌گیرند، و جای آن‌ها چیزی جز حسرت نمی‌ماند. چه شد که آن‌همه مهربانی و احترام به زمین و طبیعت، جایش را به بی‌رحمی داد؟ پدربزرگم اگر زنده بود، با دیدن این صحنه‌ها حتماً اشک می‌ریخت…” ✍حمیدرضا خاتونی/ فرزند مرحوم حاج محمد خاتونی عشق آباد خبر @eshkabar عشق آباد خبر در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/eshkabar
فرستنده خبر:Ahmad Rajabzadeh