‍ شهید مهدی احمدی همواره پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی

‍ شهید مهدی احمدی
همواره پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی ایران اعلام بدارید و هر روز پیمان و عهد خودتان را با حضرت امام محکم و قوی‌تر نمایید تا زمانی که از ولایت فقیه پشتیبانی نمایید کوچک‌ترین آسیبی به شما نخواهد رسید..

شهید مهدی احمدی
نام پدر: محمدقلی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۷
خاکسپاری ۱۳۶۴/۱۲/۲۵
 

زندگی نامه
سحرگاه دهم آبان ماه سال ۱۳۴۴ در خانواده محمدقلی احمدی کـه از فـروغ معنویت سرشار بود با شمع و شـاهدی مـزین شد که ارزش او را جز خدا نمی‌دانست. دُردانه ای که در آن لحظات معنوی، شمع زندگی خانوادهٔ محمدقلی شد مهدی نام گرفت. آمدن آن مسافر بهشتی توأم شد با خیرات و برکات فراوانی در زندگی خانواده‌اش و خود دلیلی شد تا پدر و مادر به این هدیهٔ الهی علاقه‌مندی و وابستگی بسیار بالایی پیدا کنند.
تحصیلات ابتدایی را با موفقیت سپری کرد. بعد از وارد شدن به دوره راهنمایی بود که به دلایل نامعلومی در سال اول ترک تحصیل نمود و یار و مددکار مادر در خانه و امور زندگی گردید. همزمان با شروع انقلاب اسلامی مردم مسلمان و مبارز ایران به رهبری قائد عظیم‌الشأن جهان اسلام حضرت امام خمینی (ره) علیه رژیم ستم‌شاهی به جمع مردم فهیم و انقلابی بخش دستگردان پیوست و پا به پای مردم در راهپیمایی‌ها و حرکت‌هایی که علیه رژیم انجام می‌شد علی رغم سن کمی که داشت شرکت کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های دینی و مذهبی او در مسجد و تکایا گسترش پیدا کرد و همین که اولین پایگاه بسیج، در عشق آباد افتتاح شد او با ایمان کامل به اسلام و انقلاب اسلامی، و به منظور حفاظت از دستاوردهای آن در راه پیشبرد آرمان‌های امام و انقلاب اسلامی و صیانت از میهن خویش به برادران بسیجی پایگاه شهید بهشتی ملحق شد و در امور فرهنگی تبلیغی و برنامه های نگهبانی شرکت می‌کرد و در فروردین ماه ۱۳۶۱ به طور رسمی به عنوان بسیجی ویژه در بسیج عشق آباد شروع به کار نمود و حدود ۲۰ ماه در قسمت عملیات بسیج در مکان‌های مختلف بسیج سپاه طبس تلاش و کوشش کرد.
از جمله خصوصیات ممتاز مهدی علاوه بر حساسیت شدید ایشان نسبت به سوء استفاده از بیت‌المال مسلمین، کمک به محرومین و دستگیری مضاعف از مستمندان و فقرا بود.
دوستان و هم رزمان مهدی خصوصیات دیگر او را این گونه بیان می‌نمایند او کوهی از گذشت، ایثار، فروتنی و صبر بود. حاضر نبود به خاطر مسائل مادی و دنیوی ذره ای از دستورات خداوند غافل شود. یار و یاور مستضعفین و محرومین بود و نیروی مخلص برای رهبری و نظام جمهوری اسلامی بود. همیشه آرزوی شهادت داشت و شهادت در راه اسلام و انقلاب افتخار بزرگی می‌دانست.
مهدی پس از مدتی به استخدام سپاه درآمد حضورش در جبهه گسترش داد. مدت‌های زیادی را در کردستان با مسئولیت فرمانده دسته و جانشین گروهان و بعداً فرماندهٔ گروهان در پـاک سازی روستـاهای منطقه و مبـارزه با کوموله و دمکرات انجـام وظیفه نمود. مـادرش نقل می‌کرد: اسفند ماه ۱۳۶۴ در حالی که برای تجدید دیدار با خانواده و همسر و یگانه فرزند تازه رسیده خویش «مصطفی» به شهرستان آمده بود در خانه نشسته بودیم یک‌دفعه رادیو را باز کرد و ظاهراً از اخبار متوجه شد که تیپ ویژه شهدا که او به عنوان فرمانده گروهان یکی از گردان‌هایش بود عملیاتی را در پیش دارد و به زودی قـرار است انجام دهد بلافاصله رادیو را بست و فرمود لباس‌های مرا آماده کنید. تیپ ما عملیات داشته باشد و من در خانه باشم! گفتم مهدی جان تازه از منطقه آمده ای، وظیفه‌ات را انجام دادی؛ حداقل بعد از پایان مرخصی خواهی رفت. گفت: نه مادر خواهش می‌کنم لباسم را آماده کنید و این دفعه شما دیگر به دنبال من حتی تا در منزل هم نیایید. من باید بروم. اگر جنگ تمام شد و من به شهادت نرسم هرگز نخواهم توانست به روی خانوادهٔ شهدا نگاه کنم؛ لذا خداحافظی کرد و رفت و بلافاصله در عملیات والفجر ۹ که با رمز مقدس یاالله یاالله با هدف آزاد سازی ارتفاعات چوارته عراق شروع شد شرکت نمود و در همان عملیات در تاریخ ۱۳۶۴/۱۲/۷ در اثر ترکش خمپاره شربت شهادت نوشید. پیکر پاک این پاسدار دلاور عرصه های نبرد چند روز بعد از شهادت پس از تشییع از میدان امام خمینی (ره) شهرستان طبس تا امامزاده حسین بن موسی الکاظم (ع) به بخش دستگردان منتقل و در آنجا پس از مراسم باشکوه در گلزار شهدای عشق آباد به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی
ارسال شده توسط:۰۹۱۳۲۵۰۲۰۳۹ علی رجب زاده
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن