امیرآباد و خاک پاک زادگاهم ؛گدا باشم در آنجا مثل
امیرآباد و خاک پاک زادگاهم ؛گدا باشم در آنجا مثل شاهم
ز بعد کعبه، آنجا قبله گاهم
تمام مردمش را شاد خواهم نژادمردمانش ایرانی تبار است
مرام و دینشان اسلام ناب است
بود آیین شان یکتاپرستی
به درگاه خدا در حال مستی
خدا ترسند و هم قانع به روزی
دلی دارند تو هی از کینه توزی
امیرآباد دهی ، خوبی با مهربانی
زبان فارسی یعنی همزبانی
به تار ملیت ، من با وقار ند
چو آبی در چه کوهی استوارند
دیار من پر از عاقل خردمند
ادیب و کارشناس، شاعر هنرمند جوانانش همه دانا دلیرند
برای دفع دشمن همچو شیرند
همیشه در تلاشند و تکاپو
همه زیرک ،همه چابک چو آهو
صمیمی ،با ادب ،هم مهربانند
به خوبی قدر خوبی را ،میدانند امیرآباد روز و شب هایش قشنگ است برای دیدنش دل تنگ و تنگ است غروب ده من همرنگ آتش
سلحشور مردمانش ،مثل آرش
غریبان را چو مهمان مینوازند
ولی بر دشمن ظالم بتازند
صلاح مردم آنجا اتحاد است
شکست ظالم آنگه ،اعتقاد است
تمامآ پیرو خط ولایت
ستایش میکنند خط امامت
حمایت می کنند از دولت خویش
که باشد استوار از دولت پیش
صفای ده من، دهی دیگر ندارد
چمن صحرا، گوارا آبش هیچ نهری ندارد
چمن صحرا و باغش دلنشین است
به شرق کشورم همچون نگین است درختان در خزان هر یک به رنگی زمستان آتش و سرما چه جنگی
بهاران می شود پر از شکوفه
به تابستان نباشد همچون روستاهای کوفه
الهی ناظر، پندار و کردار
نگهدار از بلا ده و دیارم
غریبم من، دلم تنگ است همیشه
چو ماهی حبسم ان در تنگ شیشه
دلم پر می زند بهر دیارم
اسیرم بال پروازی ندارم
کند هاشم غریبی دور از اونجا
اگر مردم کنید خاکم همونجا
سروده :
جانباز سر افراز محمد هاشم قلی زاده
عشق آباد خبر
@eshkabar
ارسال شده توسط:علی رجب زاده
@eshkabar