ازکربلاتاروضه ی رضوان پاک مصطفی قسمت اول ظهرعاشورا ان سرانورچومیشدازتن پاکش جدا شدغباری

ازکربلاتاروضه ی رضوان پاک مصطفی
قسمت اول ظهرعاشورا
ان سرانورچومیشدازتن پاکش جدا
شدغباری سرخ برپادرزمین کربلا
انچنان که شدگمان نازل شوداکنون عذاب
ترس ووحشت شدمیان ان گروه ناصواب
شدهراسان مرکب انشاه ازمقتل رمید
یال خوداغشته درخون سوی خیمه گه
دوید
باصدای اوسراسیمه همه باشوروشین
امدندبیرون که برگشته زمیدان باحسین
چونبدیدندذوالجناح زخمی وزین نکون
اهوافقان شدبلنداناالیه الراجعون
هرکسی بایک زبانی مینمودبااوسخن
ذوالجناح باوفاحیران وگریان زین محن
یکطرف زینب ستاده اندرومیکردنظر
وان یکی بنشسته وخاک سیه میکردسر
ناگهان زینب بسوی قتلگه گشته روان
دیدحسینش رابزیرخنجروتیروسنان
میدویداوسوی مقتل قاتلش سوی حسین
می نشست ان بیحیابرسینه پاک حسین
می نشست زینب مقابل بادوصدشیون وشین
می بریداوازحسین سرزینبش دل ازحسین
شدصفاباصدنوادراین عزامرثیه خوان
میرودمنزل به منزل همره ایو کاروان
ارادتمند محمدجعفرصفوی
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن