دست بابارابگیر روزی دوستی پیروناتوان رادیدم که بازحمت فراوان برای گرفتن نان به
دست بابارابگیر
روزی دوستی پیروناتوان رادیدم
که بازحمت فراوان برای گرفتن
نان به نانوایی آمده بودپرسیدم
چه عجب شما ؟؟؟؟
گفتدرایام جوانی مرتب برای دیدن وتهیهءمایحتاج به پدرومادرسرمیزدم یک باربر
برحسب اتفاق دیرترازحد
معمول رفتم وازقضابرای تهیه
مایحتاج معطل مانده بودند
چرانگفتیدویاسفارش نکردید
گفت اگرقراربه گفتن بودبه
فلان بچه ی همسایه میگفتم
کارآنست که ناگفته وپیوسته کنی
ورنه فرقی نبودبین تووبچه ی
کبلایی علی
گرکه میخواهی خدادست تراگیردبه روزداوری
دست بابارابگیردرپریشانحالی
ودرماندگی
لاقل وقت خریدنان برای خویشتن
قرص نانی هم برای مادرپیرت
بگیر
ارادتمند محمدجعفرصفوی
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar