آخر پاییز که مره دلم هوای قورنه مکنه با ای


آخر پاییز که مره دلم هوای قورنه مکنه

با ای وضع برف و بارون دلم بیخود مکنه

یاد او سالا بخیر که بارون بود فریو

کماه و قورنه فریوُ بود د میدو

الان چند ساله ک خشک ساله

د میدونا فقط پُتیه خاره

یاد سالای بهار ، او برف و بارونا بخیر
یاد عطر و بوی گل ، د زیر سیوونا بخیر

یاد ایوقروت و کشک ، سرشیر و ماست و آرشه بخیر

یاد جکّه ها، پنیرا ، خامه های خوشمزه بخیر

وقته یادش مکنم دست و پاهام جون مگیره

چشمام یه جور مره هوای بارون مگیره

یه کم فکرِ کنم ، چی شد او نعمتا برفت

چی شد و عشق و صفا از دل ملتا برفت

کاراما درست کنم ، نعمتما زیاد مره

ولی ای راه که مرم زحمتما زیاد مره

خدا یاریما کنه نیتما درست کنم

کارما ر بی اثر از خطاهای ریز و درشت کنم

اگر امسال بهار ره جلگه دستگردو

خودم نذر مکنم یه مرغه د میدو
ح.احمدی
عشق آباد خبر
@eshkabar
ارسال شده توسط:۰۹۱۳۲۵۰۲۰۳۹ علی رجب زاده
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن