جمعه آبستن یک حادثه ی خونین شد لاله ی سرخ به

جمعه آبستن یک حادثه ی خونین شد

لاله ی سرخ به هنگام سحر گلچین شد

تا هوا عطر اذان از سر گلدسته گرفت

تن سردار ز خون جگرش رنگین شد

روی گلبرگ ، چکاوک غزلی تازه سرود

داغدار از رُخ پرپر شده ی نسرین شد

جسم سردار به روی تنِ تبدارِ زمین

آه ، این مرگ برایش چِقَدَر شیرین شد

کربلا زانوی غم در بغل خویش گرفت

بی گمان عمّه ی سادات دلش غمگین شد

مالک اشتر دوران ز تکاپو افتاد

زندگینامه ی سردار ، ولی ، زرّین شد

تن سردار سلیمانی اگر شد زخمی

لیک از نهضت او دین خدا تضمین شد

چکمه در پای ، به سامان همه می کوشید

حاج قاسم بفدای وطن و هم دین شد

مَنه خیّاط به روی غم دل زخم دگر

داغ سردار عجب بر دل ما سنگین شد

عشق آباد_ علی_ قربانی_خیّاط

ای شیر بخون خفته و ای میر علمدار

ای لشگر دل را تو امیر و تو سپهدار

ما جمله سلیمانی و در لشگر قدسیم

او محور و ما گِرد رُخَش چون خطِ پرگار

سرمای زمستان به دلش داغ تو دارد

پژمرد گل از هجر تو یکبار نه صدبار

با پاتک و تک ، همّت بسیار نمودی

در شام و عراق و یمن و سوریه بسیار

هر کس به کسی فخر کند ما به تو نازیم

ما مفتخر از نام سلیمانی سردار

از هیبت سلطانی تو کم نشد ای عشق

این بیشه پر از شیر و پر از قاسم بسیار

تاجت چه به سر باشد و یا روی مزارت

توفیر ندارد ، که نه انگار نه انگار

در رزمگه ای اسوه ی ایمان و صلابت

جنگیدی و مردانه سفر کردی علی وار

دشمن اگر از صولت تو خون به دلش بود

با کشتن تو گشت ولی نادم از این کار

از خون تو رویید هزاران گل لاله

رفتی ، برو سردار ، خدا یار و نگهدار

#عشق آباد_علی_قربانی_ خیّاط

شعر خوانی در مراسم بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی توسط شاعر عشق آبادی آقای علی قربانی

@eshkabar
ارسال شده توسط:mohammadreza
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن