تقدیم به تمام مادران میهنم روزهای رفته اسفند روزهایی بودند

تقدیم به تمام مادران میهنم
روزهای رفته اسفند روزهایی بودند پر از ماندن و نرفتن … اما خیال ڪه ماندن بلد نیست ومن بارها و بارها به ڪودڪی ام سر زدم . به سپیده دمانی ڪه زیباترین فرشته زمینی برای سلامتی نوگلانش اسپند می سوخت و عجیب ڪه خانه عطر صلوات میگرفت… زودتر از خورشید می تابیدی و خانه گرم وجودت میشد … یڪی یڪی قد ڪشیدیم و تو روز به روز خمیده تر …. عصای چوبی تو امسال بهانه خواهد گرفت ڪه چرا لحظه به لحظه آغار سال نو به ایوان خانه سر نمیزنی …
مادرم… دلتنگ شده ام .برای بوسیدن پیشانی ات . برای دستهای چروڪیده ات وقتی چای تازه دم برایم میگذاشتی … برای سفره هفت سینی ڪه شاید هفت سین نداشت اما پر بود از سادگی و سادگی و سادگی
برایم همچون همیشه دعا ڪن هرچند گاهی قلبت شڪسته میشود از نیامدن و نبودن گاه و بیگاهم.
مادر برایم بمان ڪه بهترین بهانه ای برای زنده ماندن در این روزهای بی قراری .

حسین مکاریان
عشق آباد خبر
@eshkabar
ارسال شده توسط:۰۹۱۳۲۵۰۲۰۳۹ علی رجب زاده
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن