شعر شماره (۶) شاعر :
شعر شماره (۶)
شاعر : محمد محمدی
شکایت می کنم از جنس چینی
که می آمد ز چین هر جنس ، جینی
همه بی کیفیت با جنس مبهم
فقط یک حسن ، آن هم قیمت کم
همین قیمت شدش برگ برنده
برای جنس چینی نزد بنده
همه اجناس چینی می خریدند
ز تولیدات ملی دل بریدند
به این شیوه و این اقدام ملی
ز رونق اوفتادش جنس ملی
همه تولیدیا شد ورشکسته
در کارخانجاتم گشته بسته
همه کارگران بیکار گشتند
ز حرص و جوش همه بیمار گشتند
به ناگه ملت آگه زین خطر شد
پی چاره به هر جایی بدر شد
در آخر هم شدش تولید داخل
جوابی محکم اندر بهر مشکل
***
خبر آمد ز چین نوبر رسیده
ز باغش بوی درد سر رسیده
و این نوبر ز شهرستان ووهان
رسانیده خودش را هم به ایران
نه ایران بلکه کشور های دنیا
شدن بیچاره از دست کرونا
به چین شد مرکزش، مرکز ووهان
به ایران مرکزش ،مرکز سوهان
قم و تهران ، اراک و رشت درگیر
همه حیران از این سرعت واگیر
و الآنم که این بیماری نحس
شده وارد به شهرستان طبس
برادر جان بیا دفع خطر کن
علاج واقعه قبل از خطر کن
همین امسال را کمتر سفر کن
تلافی را تو در عید دگر کن
شما همشهریان در خانه ی خویش
شوید آرام ، بدون ترس و تشویش
خرید و گشتن و ماشین سواری
شنیدن ، گفتن ازخارشو[خواهرشوهر] و جاری
و حتی دست دادن و رو بوسی
شده ممنوع ،حتی دیده بوسی
همین خانه بود ایمن زمشکل
به خانه باش تو ایمن ز مشکل
و دیگر چاره باشد دست شستن
به تاکید دو باره دست شستن
ز روی دانش خود با تو گفتم
من هر چیزی که از اخبار شنفتم
برادر جان خودت فکر کن به حالت
برای بچه و مال و عیالت
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar