❤شب چله کرونایی❤  نشستیم با زن و فرزند به خانه  به یلدایی

❤شب چله کرونایی❤

 نشستیم با زن و فرزند به خانه
 به یلدایی که باشد او یگانه

 شب چله که هست رسم قشنگی
 دلم بگرفته ،می گیرد بهانه

همیشه بوده این شب آرمانی
 نشاط و دل خوشی اش جاودانه

 تمام بچه ها بودند زهرجا
 به سوی منزل بابا روانه

 همه بودیم به دور هم در این شب
 کنار یکدگر شانه به شانه

 حکایت بود و داستان و نصیحت
 ساز و طبل و دف و شعر و ترانه

 غذا و تخمه و چای و نخود چی
 کنار ظرف  میوه ، هندوانه

یکی می گفت درون جمع و محفل
 جک و تمثیل شاد و عاشقانه

خلاصه می شد آن شب بهر حضار
چو طنز پایتخت و خندوانه

 نبود هرگز در آن شب های زیبا
 ترشرویی و قهر و اخم و کینه

 به پایان می رسید شب های یلدا
 برای خرد و کوچک شادمانه

 ولی این چله با کویید نوزده
همه بنشسته اند در آشیانه

همه باید کنیم امسال رعایت
 حالا که همچنین گشته است زمانه

 ملک گوید سپاس و شکر حق را
 یقین دارد که این ها هست نشانه
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن