یه روز دیدم نفسهام میزند تند // تحرک های من

یه روز دیدم نفسهام میزند تند // تحرک های من گردیده است کند @ زنم هر دم مداوم سخت سرفه // درون منزل و بازار و غرفه @ تنم خیسه و می لرزد حسابی // نمیشه لحظه ای گردم به خوابی @ پزشکم گفت اگر داری تو عطسه //یه شکی به کویید نو و نحسه @ بباید تا شوی فورا چکابی // سپس در آی سی یو فورا بخوابی @ فرستیم ما نمونت را به تهران // کنیم آن وقت تو را بهبود و درمان@ پذیرفتم و رفتم آزمایش // نمودم من زه دکتر یک دو خواهش @ بهش گفتم که آرومم نما تو // بگو با زعم خود آن ایده هاتو@ بگفتا گر بود کرونا درونت // کنم درمان قسم به روح و جونت @ شدم آرام و خوابیدم دو هفته // یه وقت بیدار و اغلب چرت و خفته @ زدن تزریق و دادندم دوایی //ندیدم لحظه ای من بی وفایی@ شدم خوب و مرخص کردنم زود // تشکر کردم و گفتم که بدرود @ ملک هست شاکر رب جلیلش // که لطفی کرد به مخلوق علیلش
شاعر :احمد ملکی
@eshkabar
ارسال شده توسط:Ahmad Rajabzadeh
@eshkabar

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن